مقدمه
در زبانهاي گوناگون و حتي در سازمان هاي مختلف هر كشور در مورد واژههاي برنامه، طرح يا پروژه، اختلافات لغوي، معنايي و قانوني وجود دارد. از اين رو چهارچوب آنان روشن و آشكار نيست و گاه به جاي يكديگر نيز استفاده ميشوند.
آرمان ها و اهداف تعيينشده حكومت در سطح برنامهريزي بلندمدت يا استراتژيك، برنامه (Plan) ناميده ميشود كه اين برنامهها داراي اهداف كيفي ميباشند مانند برنامه توسعه صنايع شيميايي، برنامه توسعه شبكه راههاي كشوري. دستيابي به اين اهداف و آرمان ها در يك فاصله زماني بلندمدت كه معمولا بين ده تا بيست و پنج سال است، امكانپذير ميباشد. پس از اينكه برنامهها در سطح برنامهريزي بلندمدت مشخص گرديدند، هر برنامه در سطح برنامهريزي ميانمدت يا تاكتيكي توسط مديريت طراز اول يا سيستم اجرايي كشور به مجموعهاي از طرحها (Program) يا برنامههاي اجرايي تفكيك ميشود كه شامل مجموعهاي از تصميمات مقطعي يا اجرايي هستند كه ظرف پنج تا ده سال آينده بايد اجرا و به نتايج موردنظر برسند. هر طرح در سطح برنامهريزي كوتاهمدت يا اجرايي توسط واحدهاي ستادي يا سطوح مديريت مياني نظام اجرايي كشور به مجموعه كارها و عملياتي كه آن را پروژه (Project) مينامند، تبديل و تقسيم ميشود. بر اين اساس پروژه را اينگونه تعريف مينماييم:
يك پروژه مجموعهاي از فعاليتهاست كه براي دستيابي به منظور يا هدف خاصي انجام ميگيرد. پروژهها شامل فعاليتهايي هستند كه بايد در تاريخهاي معين، با هزينههايي معين و كيفيت تعيينشدهاي به انجام رسند. لازمه موفقيت هر پروژه، دستيابي توام به هر سه عامل زمان، هزينه و كيفيت معين است و خارج شدن هر يك از سه عامل مذكور از حدود تعيين شده، ميتواند به انجام پروژهاي ناموفق و غيراقتصادي منجر شود.
تعریف مدیریت پروژه
مديريتپروژه، برنامهريزي و هدايت پروژه در چهارچوب زمان، هزينه و كيفيت مشخص به سوي ايجاد نتايج مشخص آن است. مديريتپروژه فعاليتهاي برنامهريزي، سازماندهي، نظارت بر اجرا و هدايت اجرا را در بر ميگيرد و سعي دارد تا با استفاده درست از منابع، نتايج مشخص و موردانتظار را با هزينه توافقشده قبلي در موعد درست خود تحويل دهد. به بيان ديگر مديريت پروژه بكارگيري دانش، مهارت ها، ابزار و تكنيكهاي لازم در اداره جريان اجراي فعاليت ها، به منظور رفع نيازها و انتظارات متوليان از اجراي پروژه است. مديريت پروژه در اجراي اين مهم از دو بازوي قدرتمند برنامهريزي و كنترل پروژه بهره ميگيرد.
مهندسی مدیریت پروژه
مهندسی مدیریت پروژه (به انگلیسی: Engineering Project Management) یا همان رشته مدیریت پروژه و ساخت (به انگلیسی: Project Management and Construction) تلفیق علم، هنر و فن است و به منظور آموزش برای انجام فعالیتهای آمادهسازی، نظارت و اجرای پروژه به ویژه پروژههای عمرانی طرحریزی شده است. ویژگی اصلی تخصصی مهندسی مدیریت پروژه، ماهیت بین رشتهای آن است. این رشته تلفیقی از رشتههای عمران، صنایع و مدیریت میباشد.
برای مدیریت پروژه روشهای و طرحهای بسیاری وجود دارد که بسته به نوع پروژه و شرایط ویژه آن اتخاذ میشود نحوه مدیریت پروژه تأثیر مستقیمی بر رسیدن به اهداف آن دارد.
هر چند که رویکرد مدیریت پروژه یک رویکرد کاملاً اقتضایی است اما با فرموله کردن موضوع میتوان از درست بودن تصمیمهای گرفته شده اطمینان حاصل کرد.
انجمن مدیرت پروژه APM در سال ۱۹۹۲ اولین سری استاندارد دانش مدیریت پروژه (Project Management Body Of Knowledge) که به اختصار پیامبیاوکی خوانده میشود را ارایه نمود که تاکنون ۴ بار این استاندارد بازنگری شده است. این استاندارد حاوی الزاماتی برای مدیرت پروژه میباشد که تضمین کننده رسیدن به اهداف پروژهها میباشد. بر اساس پمباک هر پروژه به ۵ مرحله آغاز، برنامهریزی، اجرا، کنترل و خاتمه تقسیم شده و این استاندارد برای اجرای موفق این ۵ مرحله راهنماییهای کاربردی ارایه میکند.
سازمان جهانی استاندارد سازی (ISO) با توجه به نتایج موفق به دست آمده از اجرای پمباک اقدام به تدوین استاندارد جهانی ISO 10006 نمود و این استاندارد بینالمللی میرود در جهان جانشین موفقی برای سایر روشهای مدیریت پروژه گردد. اجرای این استانداردها به ویژه به شرکتهایی که پروژههای بزرگ صنعتی و عمرانی را اجرا میکنند یا در مناقصههای بینالمللی شرکت مینمایند توصیه میشود.
فرآیند مدیریت پروژه
به بیان ساده، مدیر پروژه فردی است که پروژه را بررسی میکند تا از انجام درست آن در محدودهی زمانی و مالیِ موجود اطمینان حاصل کند. البته، کاملا مشخص است که در سازمانهای بزرگ، این کارِ سادهای نیست و نیازمند مشارکت افراد زیادی است.
یکی از اولین وظایف مدیر پروژه این است که هدف پروژه را تعیین کند، به بیان دیگر، با جزئیات شرح دهد که پروژه قرار است به چه چیزی دست پیدا کند. در مرحلهی بعد، مدیر پروژه باید یک برنامهی زمانی آماده کرده، وظایف هر کدام از اعضای گروه را مشخص و برای هر وظیفهی خاص، فرجهی زمانی تعیین کند.
مدیر پروژه در کنار برنامهی زمانی، باید بودجه را هم تعیین کند. بودجه باید به گونهای مشخص شود که بدون اسراف و ولخرجی، بتواند هزینههای غیرقابل پیشبینی را نیز پوشش دهد. بعد از اینکه پروژه آغاز شد، مدیر پروژه باید مطمئن شود که همهی اعضای گروه، منابعی که برای رسیدن به اهدافشان مورد نیاز است، در اختیار دارند.
معمولا مدیر پروژه با استفاده از روش مسیر بحرانی (CPM)، برنامهریزی خود را انجام میدهد. روش مسیر بحرانی، فرمولی است که فعالیتهای مختلف پروژه را به ترتیب و به مؤثرترین شکل ممکن، زمانبندی میکند.
بعد از اینکه برنامهی زمانی مشخص شد، مدیر پروژه باید مدیران مافوق را در جریان پیشرفت پروژه قرار دهد، انتظاراتی که از اعضای تیم میرود را به آنها گوشزد کند و با توجه به بودجه بهترین منابعِ ممکن را در اختیار آنها قرار دهد. راهنمای پیکرهی دانش مدیریت پروژه (به انگلیسی PMBOK Guide)، پنچ گروه از فرآیند مدیریت پروژه را مشخص میکند که تحت عنوان رویکرد سنتی به مدیریت پروژه نیز شناخته میشوند. مدیر پروژه باید به دقت به این فرآیندها توجه کند و اعضای تیم هم باید آنها را به خوبی به اجرا درآورند.
پنج گروه فرآیند مدیریت پروژه به شرح زیر هستند:
• آغاز
• برنامهریزی
• اجرا
• نظارت و کنترل
• اتمام
راهنمای پیکرهی دانش مدیریت پروژه (PMBOK Guide)، این گروهها را به عنوان یک سری اقدامات و فعالیتهایی معرفی میکند که با هم رابطهی متقابل دارند و برای رسیدن به نتیجه، هدف یا خدماتِ از پیش تعیین شده به اجرا درمیآیند.