نام کاربری یا پست الکترونیکی
رمز عبور

دوره بازرسی جوش ttedit کنسرسیوم دانشگاهیان و متخصصان ایران - دوره بازرسی جوش

تصویربرداری مولکولی www.ircas.ir

تصویربرداری مولکولی

تصویربرداری مولکولی به تصویربرداری که از روشهای بیولوژیکی استفاده می کنند تصویربرداری مولکولی گفته می شود. این تصاویر از آزمایشگاههای تشخیصی بدست می آید. کاربرد آن در تحقیقات برای سادگی آزمایشات عملکرد متابولیک الگوهای تظاهرات ژنی یا پرسشهای فارماکولوژیکی در ارگانهای زنده می باشد.

با گشودن رموز ژنوم (مجموعه‌ای از ژنهای سلولهای جنسی) انسانی و با دانستن مراحل پاتولوژیکی در سطح مولکولی (در راستای پیشرفتهای تکنولوژی) تصویربرداری با روش تشخیص بیولوژیکی مولکولی ایجاد خواهد شد. به تصویربرداریهای پزشکی که از تکنیکهای بیولوژیکی مولکولی بدست آمده از آزمایشگهاههای تشخیص استفاده می‌کنند، تصویربرداری مولکولی گفته می‌شود.

در تشخیص پزشکی روش تصویربرداری پزشکی راه را برای رسیدن به یک پیشرفت مهم در زمینه شناخت بیماریهای وابسته مولکولی هموار می‌کند. از آن زمان تا به حال همیشه تغییرات در سطح مولکولی بر بازسازی آناتومیکی در تصویربرداری‌های کانورژنال (مرسوم) پیش است و روشهای تصویربرداری بیولوژیکی مولکولی قادر به تشخیص سریعتر مرحله یک بیماری است.
در این مقالهdriving forces (نیروهای محرک) تصویربرداری مولکولی مختصراً شرح داده می‌شود و یک تأثیر از پتانسیل این روشها را بیان می‌کند.

تصویربرداری مولکولی چیست؟

تصویربرداری مولکولی چیستکنسرسیوم ایرکاس
تصویربرداری مولکولی را می‌توان هنگام اندازه‌گیریin vivo و توصیف مراحل بیولوژیکی در سطح سلولی مولکولی تعریف کرد. در مقایسه با روش تصویربرداری تشخیصی کانورژنال این روش ابنرمالی‌های مولکولی مهم را که در زمینه بیماری قرار دارد را به جای نشان دادن تأثیر یا شناسایی آناتومیکی تغییر ملکولی نشان می‌دهد. اصولاً تصویربرداری مولکولی بر تکنیکهای بیولوژیکی (مولکولی) بنیادی یکسان که دهه‌ها در تشخیص‌هایinvitro استفاده می‌شود، بنا شده است. به خصوص تکنولوژیهای آنتی بادی و پپتید شیمیایی. پارامترهای سلولی آشکار شده همانند گیرنده‌ای(receptor) سطح سلول و فعالیتهای آنزیمی همچنین می‌توانند یکسان باشند.
بنابراین جنبه‌های توکسیکولوژی یاسدهای انتقال آناتومیکی مانندسدعروقی مغزیBBB)       ( در تشخیص‌های آزمایشگاهی اهمیت ندارند، سازگاری زیستی و انتقال مستقیم به بخش هدف یا سلول هدف از فاکتورهای قطعی بر موفقیت کلینیکی یک عامل کنتراست (بیولوژیکی مولکولی) هستند.
عناصر کلیدی زیر برای تصویربرداری مولکولی مورد نیاز است:
i. 
عامل کنتراست طراحی شده برای نشان دادن مولکول خواسته شده. ( برای مهمترین قسمت ماکرومولکولهای بیولوژیکی وجود دارد.)
ii. 
یک مکانیسم تقویت کننده
iii. 
و یک وسیله تصویربرداری مناسب
برای آشکار ساختن تومورها از عامل کنتراست استفاده می‌شود. به عنوان مثال: آنتی‌بادیهایی که به طور انتخابی، باسطح نشاندار یک سلول بدخیم باند می‌شوند. در این موارد، استفاده از مشتقات آنتی‌بادی ساخته شده ژنتیکی در مقایسه با آنتی‌بادیهای طبیعی ترجیح دارد که مقاومت(tolerance)و فارماکوکنیتک را بهبود بخشیده است.
اگر عامل کنتراست با یک نشانگر مانند رادیونوکلئیدها و رنگ‌های فلورسنت برای به تصویر کشیدن همراه شود، می‌توان مستقیماً با یک آشکارساز خوب و مناسب تصویر را ثبت کرد. از زمانی که مجموعه مولکولهای هدف تنها در محدوده پیکومولار تا نانومولار قرار می‌گیرد، غالباً روشهای تصویربرداری پزشکی هسته‌ای مناسب هستند. در روشهای تصویربرداری با حساسیت پایین مانندMRI باید از مکانیسم‌های تقویت سیگنال اضافی استفاده شود. چنین مکانیسم‌هایی بر روی حیوانات آزمایش شده و در کتابها توضیح داده شده‌اند. اصولاً این مکانیسم‌ها شامل ژن‌تراپی (ژن‌درمانی) می‌شود که روشهایی هستند که بر اساس عملکرد   DNAخارجی هستند.

نیروهای هدایت کننده (محرک) تصویربرداری مولکولیdriving forces
تکنولوژی اطلاعات، میکروالکترون‌ها و ارزش بهینه‌سازی شدیداً تصویربرداری پزشکی را متأثر می‌کند. هدایتگرهای خاص تصویربرداری مولکولی شامل تحقیق علوم زیستی پایه می‌شود که تحقیق و توسعه فارماکولوژی (داروشناسی) و مفهوم ترانوسیتکtheranostic و ژن‌درمانی است. این فاکتورها در جزئیات مهم‌تر آنچه دنبال می‌گردد، آزمایش خواهد شد.

تصویربرداری مولکولی در تحقیق علوم زیستی پایه و توسعه داروسازی
تحقیق و توسعه فارماکولوژیکی بر تحقیقات پرخطر و پر هزینه بنا شده است. میزان موفقیت اسکرینیگ مرکب پیش کلینیکی کمتر از ۱۰% است. ۹۰% داروهای انتخابی دیگر در طول آزمایشات انسانی بعد کلینیکی رد می‌شود.
برای آزمایشات اولیه بر روی انسانها که به طور متوسط برای هر داروی تصویب شده جدید ۵۰۰ میلیون دلار را در بر می‌گیرد، هزینه ایجاد می‌گردد. در نتیجه افزایش تقاضا برای تحقیق در زمینه طرحهای تحقیقاتی آینده ژنوم انسانی، قیمتها حتی بالاتر خواهند رفت.
طبق مطالعات برنامه‌ریزی شدهMckinsey پیش‌بینی شده که هزینه (بودجه)D وR یک شرکت داروسازی بزرگ معروف دو برابر می‌شود یعنی از ۶/۱ بیلیون دلار به ۲/۳بیلیون دلار تا سال ۲۰۰۵ می‌رسد. در واقع فشارهای قیمت نسبتاً زیاد به مجوز مدت مصرف دارو و رقابت بین تولیدکننده‌های داروهای ژنریک بستگی دارد.
مطابقMckinsey نوآوریهای تکنولوژی ممکن است بتوانند که قیمتهای  Dو Rرا تا ۶/۲بیلیون دلار در سال ۲۰۰۵ محدود کنند. در حال حاضر مهمترین امکان پیشرفت که بررسی شده، افزایشthroughput آزمایشات مرکب زودرس به طریق
HTS (high throughput screeing)
است.
وقتی که داروهای مشتق شده از ژنوم انسانی کشف نشده‌اند، اهمیت اعتبار داروهای بیولوژیکی در آینده افزایش خواهند یافت. آخرین برآوردها یک مجموعه‌ای از ۳۰۰۰۰ ژن انسانی را که برای ۱۰۰ هزار بیمار شناسایی شده را فرض می‌کند. بیشتر از یک دهم بیماران برای اهداف داروهای پتانسیل بررسی شدند. (تنها ۵۰۰ نوع آن بوسیله داروهای اخیر در بازار شناخته شده است.)
هر پروتئین در ارگانیسم بین ۵ تا ۵۰ عملکرد متفاوت دارد. در نتیجه این عملکردهای متعدد و بر همکنش‌ها، شیوه عمل بسیار رایج که بر ژنهای منفرد یا پروتئین‌ها متمرکز شده است برای بهبود درک بیشتر مراحل پاتولوژیک و احتمال ترمیم‌شان از طریق دارودرمانی مناسب نیست.
کاملاً واضح است که تأثیر داروها در یک سیستم مرکب که ممکن است خودشان را در تأثیر لبه نشان دهند، نمی‌توانند در روشهایin vitro تحقیق مورد استفاده قرار گیرند. از آنجا که هدف افزایش میزان موفقیت کلینیکی است لازم است که قبل از آن داروهای انتخاب شده بر روی یک سلول زنده بی‌نقص آزمایش شود و سپس بر روی انسان مورد بررسی قرار بگیرد.
امروزه برای تحقیق در مورد روشهای متابولیکی سلولی مرکب، اغلب سلولها را از بافت جدا می‌کنند و سپس در محیطin vitro در فلاسک‌های رشد پرورش داده می‌شود.
میزان محدودیتهای سیستم‌های مصنوعی از زمانی بیشتر آشکار می‌شود که سلولهای توسعه یافته با شرایط محیطی تغییر یافته و میزان سهم موجود زنده منطبق گردد. در نتیجه آزمایشهای حیوانی به بسیاری از سئوالات داروسازی پاسخ نخواهد داد و همچنین اهمیت آن زمانی بیشتر خواهد شده که نگرانی‌های اخلاقی وجود دارند.
مدلهای حیوانی کوچک هم‌اکنون یک ابزار تحقیق اساسی برای درمانهای جدید معتبر بیولوژیکی را تشکیل می‌دهند. بنابراین در تحقیقات پایه، مدلهای حیوانی کوچک همانند موشهای از پا درآمده (موشهایی که یک ژن خاص آنها برانگیخته شده است.) لازم است. اگرچه مدلهای حیوانی کوچک هنوز کاملاً از تشخیص دور هستند. مهمترین محدودیت بافت ملکولی که آنالیز شده این است که تنها در حیوانات زنده در یک حساسیت محدود شده ممکن است.
بعنوان مثال، قادر است که اندازه‌های کینتیک (جنبشی) عملکرد یک دارو را با چندین مقدار اندازه در بیشتر از یک محدوده زمانی خاص بدست آورد، یک تعداد مشابهی از حیوانها باید در پروتکل آزمایشی خاصی درمان شوند. پس از ان حیوانات آزمایشگاهی باید به طور متوالی کشته شوند. در بسیاری از موارد این عمل مطابق یک آنالیزمولکولی با تمام جزئیات انجام می‌شود. قیمت چنین آزمایشهایی چندان ناچیز نیستند چون موشهای طراحی شده ژنتیکی بسیار گران قیمت هستند.
به علاوه قابلیت تولید و به موجب آن اهمیت آماری یک سری آزمایشان می‌تواد با تفاوتهای فردی و درونی سازش یابد. در این مورد، تکنیک‌هایin vitro می‌توانند با امکان آنالیزهای ملکولی تکرار شونده یک حیوان منفرد راه حلی فراهم کنند.
در نتیجه تصویربرداری مولکولی با حیوانات کوچک زمانی که با کنترل قیمتهای مربوط به توسعه‌های پیش‌کلینیکی همراه شود می‌تواند به طور اساسی بازده اعتبار بیولوژیکی داروهای انتخابی را بهبود بخشد.
نقش تصویربرداری مولکولی در فرضیه ترانوستیک
ترانوستیک هنگامی که رابطه بسیار نزدیکی بین تشخیص و درمان وجود دارد معنی می‌شود. هدف ترانوستیک توانایی انجام درمان مناسب برای بیماران خاص در یک زمان صحیح است.
به طور معمول پزشکان تجربی یک بیماری را از روی علائم و نشانه‌های بیمار تشخیص می‌دهند و درمان اختصاصی را شروع می‌کنند. گاهی تست‌های آزمایشگاهی و روش تصویربرداری بکار گرفته می‌شوند، زمانی درمان را موفق می‌دانند که علائم کمی بعد از دوره درمان ناپدید شود. مدافعان فرضیه ترانوستیک تبدیل سیستم سلامتی را از درمان بیماریها به مراقبتها و خدمات سلامتی پیش‌بینی می‌کنند. اساس این دیدگاه حفظ سلامتی است. با فهمیدن این فرضیه که ثبت مراقبتها را در وضعیت سلامتی بیان می‌کند. تشخیص‌های جامعی بدست خواهد آمد که ترجیحاً درمرحله بدون علامت صورت می‌گیرد. برای تعیین پیشگیری‌های ژنتیکی تنها روش‌های in vitro(آزمایشگاهی) مانند تکنیک چیپDNA بکار خواهد رفت.
اهمیت نقش تصویربرداری در تشخیص‌های زودرس حفظ خواهد شد و توسعه خواهد یافت. از زمانی که تصویربرداری مولکولی قادر به نشان دادن تغییرات در سطح مولکولی است، تشخیص می‌تواند در مرحله اولیه دوره یک بیماری انجام شود، حتی قبل از اینکه تغییرات مولکولی در شکل ساختار آناتومیکی آشکار شوند. به عنوان مثال، استفاده از تکنیک‌های تصویربرداری بیولوژیکی مولکولی امکان تشخیص پاتولوژی‌های تومور را بیشتر از ۷ سال زودتر از روشهای رایج فراهم می‌کند.
به علاوه برنامه درمان و مونیتورینگ درمان در بهبود بیمار مطابق فرضیه ترانوستیک اهمیت بیشتری دارد. اکنون تصویربرداری مولکولی به طور شایعی برای طرحهای درمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. که به طور کامل در شکل (۱) به منظور رادیوتراپی شرح داده شده است. SPECT/ MRI/ CTتصویر ترکیبی موقعیت و توزیع فضایی فعالیت متابولیکی یک تومور پروستات را برای محاسبه توزیع دوز تابشی نشان می‌دهد. شکل (۲) نشان می‌دهد که چطور تصویربرداریdual PET/CT می‌تواند برای مونیتورینگ درمانی بکار رود.
تصویر یک بیمار ۷۴ ساله را بدون لمیفوماهوجکین قبل و بعد شیمی‌درمانی را نشان می‌دهد. از بین رفتن تومور کاملاً آشکار است. در این مثال از فسفر ۱۸نشاندار شده با دی‌اکسید گلوکز به عنوان یک ماده کنتراست برای نشان دادن شرایط متابولیکی تومور استفاده می‌شود.
زوال بدخیمی بوسیله یک مارکر غیر مستقیم بر اساس تغییرات توازن انرژی سلولهای تومور تعیین می‌شود. در آزمایشات حیوانی عامل کنتراست اخیراً توسعه یافته است به طوری که مستقیماً به پیش‌نیازهای حیاتی رشد تومور پی برده‌اند. آنژیوژنز و آلوپتوز و تهاجم بافتی مورد توجه خاص هستند.
شکل (۳) یک تصویر فلوروسنت را از یک مدل تومور حیوانی کوچک نزدیک باند طول موج مادون قرمز نشان می‌دهد. در تومور پستانی انسانی را با تهاجم بافتی مختلف به موش پیوند می‌زنند.
بر طبق متفاوت بودن مقدار تهاجم به موش یک عامل کنتراست فلورسنتی توموری خاص در شرایط غیرفعال تزریق می‌شود. عامل کنتراست درتوموری که تهاجم بیشتری یافته است بوسیله یک آنزیم، یک پروتئاز که رشد تومور را با درگیر کردن اطراف بافت سالم تسهیل می‌کند، فعال می‌شود. عامل کنتراست را می‌توان برای آنزیمهای مختلف تهیه کرد. از زمانی که بسیاری از آنزیم‌ها به عنوان اهداف دارویی برای شیمی درمانی انسانی به کار می‌روند، پیشرفت بسیاری در زمینه طرح درمانی و مونیتورینگ درمانی ایجاد شده است. همچنین تشخیص‌های مولکولی برای انجام کلینیکی درمان اختصاصی بیش از پیش به یک داروی خاص مناسب برای یک مجموعه ژنی بیمار خاص نیاز دارد.
اکنون تعدادی از شرکتهای داروسازی فرضیه ترانوستیک را در بازارهایشان بکار می‌برند. اولین شرکتی که موجب رواج این نظریه شد شرکت فارمانتیکس بود که از وارفارین استفاده کرد. شرکت دیگری نیز به دنبال آن از روش نشاندار کردن دارو استفاده کرد. مقایسه بازارهای مشترک یا طرحهای تبلیغاتی مشترک در آینده به منظور صنعت عامل کنتراست و سازندگان وسایل قابل تصور است.
تصویربرداری مولکولی در طرح درمان و مونیتورینگ ژن درمانی
امکان مالی و تجربیات پزشکی نظریه ترانوستیک هنوز جای بحث دارد. روش آزمون و خطا آنقدر ادامه خواهد یافت تا به درمان‌های مؤثرتر بدون عوارض جانبی برسند. اگرچه بسیار پرخطر و گران قیمت هستند. در چنین مواردی وقتی یک تشخیص با درمان تقریباً متناسب باشند، فاکتور قطعی در جهت بهبود بیمار است. حتی ازدیدگاه مالی افزایش تشخیص‌ها توجیه کننده است.
یکی از درمانهای پرخطر و پرهزینه ژن‌درمانی است. برای هر درمان خاص با عوارض جانبی حدی باید تاریخچه کلینیکی فردی بیمار با اطلاعات تشخیصی متناسب باشد. به طوری که یک روش تشخیصی کم تهاجمی تصویربرداری مولکولی جایگزینی برای بیوپسی و هیستولوژی (بافت شناسی) است. در زمینه ژن‌درمانی در آنکولوژی، تصویربرداری خصوصیات محل و آناتومی یک زخم را نشان نمی‌دهد و همچنین امکان آنالیز مولکولی گیرنده‌ها و خصوصیات ژن را با داشتن اطلاعات بیماران خاص، یک رژیم درمانی در موارد مختلف هر بیماری در شرایط خاص یک بیمار انتخاب شده است. درfollow up (پیگیری) مونیتورینگ ژن‌درمانی نقش یک تعادل مطابق تصویربرداری مولکولی خواهد بود. عوامل ژن‌درمانی بر پایه آدنوویروس‌ها به طور شایع در کبد بدون دسترسی بافت هدف به سنگینی انباشته می‌شود.
عوامل جانبی هپاتوکسیک جدی در برابر تمرکز ناکارآمد عوامل درمانی در بافت هدف، عوامل انباشتگی ژن‌درمانی و حالت ژن خارجی باید در طول دوره درمان بیان شود.
(چگونگی) مدالیته تصویربرداری مولکولی
مدالیته تصویربرداری برای تصویربرداری مولکولی شامل تصویربرداری پزشکی هسته‌ای با پرتوداروهای مانند عوامل کنتراست و دوربین‌های گاما مانند آشکارسازها(SPECTوPET) توموگرافی تشدید مغناطیسی و تصویربرداری‌های نوری مورد توجه است.
روشهای پزشکی هسته‌ای به خاطر حساسیت بالایشان و بدست آوردن تنها مقدار کوچکی از عوامل کنتراست را در محدوده پیکومولار تا نانومولار مناسب هستند. چون واپاشی رادیواکتیو مکانیسم تولید الکترون است، مقداری از نتایج نسبتاً ساده هستند. اگر چه کمیت مشکلتر ایجاد شده است. به وسیله اسکترو تضعیف مقدار در بافت و یکی از عدم مزایای آن قدرت تفکیک فضایی پایین است که مقدار تقریبی آن با وسایلSPECT کلینیکی یک سانتی‌متر است و دامنه میلی‌متری با دستگاههایPET (High end) مانندECAT EXACT HR بدست می‌آید.
امروزه حتی فرآیندهای متابولیکی در سطح مولکولی برای استفاده در رادیوداروهای خاص قابل رؤیت شده‌اند بوسیلهPET متابولیسم گلوکز با کمک فلوئور نشان داده شد(FDG) و استفاده از مولکول به تصویر کشیده شده است. به عنوان مثال اطلاعاتی که در مورد استفاده    SPECTدر شکل ۱ نشان داده شده است. تصویر ۱ یک تومور پروستات را که در هنگام استفاده از سیگنال آنتی‌بادیهای تک‌کولونیIn نشاندار شده نشان می‌دهد. اطلاعات مورفولوژیکی و آناتومیکی این تصویر از طریق یک تصویرCT (استخوان) و یکMRI  (پروستات) بدست می‌آید. تصویر نهایی از سوپراپمیوز شدن این دو تصویر با تکنیک ترکیبی بدست می‌آید.
مزیت عمده توموگرافی تشدید مغناطیسیMR tomography این است که به طور همزمان اطلاعاتی در مورد مورفولوژی و هم در مورد عملکرد فراهم می‌کند. در یک زمان یکسان قدرت تفکیک فضایی بیشتری بدست می‌آید. اگرچه در مقایسه با روشهای تشخیص هسته‌ای، (در دامنه‌های میلی‌مولار) برای تولید سیگنالی با قدرت کافی به طور قابل ملاحظه‌ای به مقدار بیشتری از عوامل کنتراست نیاز است. با افزایش نسبت سینگنال به نویز و قدرت تفکیک فضایی، تکنیکهای اندازه‌گیری مانند انتقال به نیروی دامنه اصلی بالاتر و بهبود دامنه‌های گرادیان قویتر ضروری هستند. اگرچه هر دو تنها در حد محدودی امکان‌پذیر هستند.
MRI
یک بستگی محکم قدیمی با روشهای مولکولی در شکلMRI اسپکتروسکوپی داشته است. در اسپکتروسکوپی سلولهای خاصی که در متابولیسم جدا می‌شوند، مورد ارزیابی واقع می‌گردد. اگرچه قدرت تفکیک فضایی بدست آمده با اندازه‌هایvoxel تقریباً ۲ تا ۱ محدود می‌شود.
هنگامی کهMRI نسبتاً غیرحساس است و چگالی‌های عوامل کنتراست بدست آمده بالاست، تصویربرداری مولکولی باMRI تنها به تدریج وارد بخشهای کلینیکی خواهد شد. از این رو روشهای بسیار جالبی برای مکانیسم تقویت سیگنال وجود دارد که بوسیله متابولیسم وMRI مولکولی دارای پتانسیل مهم فعال شده است.
تصویربرداری نوری با عوامل کنتراست فلورسنت روش جالب دیگری را برای جستجوی پردازش‌های مولکولی مانند آنچه در بالا شرح داده شد (شکل ۳) نشان می‌دهد. این روش این امتیاز را دارد که جذب و خاصیت اتوفلورسنتی بافت درنزدیک باند مادون قرمز (طول موجهای بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ نانومتر) نسبتاً کم است. اگرچه انتشار نور در بافت مانع قدرت تفکیک فضایی بالا می‌شود. در نتیجه روشهای متعدد تصویربرداری نوری موفق‌تر خواهند بود. در هر نسبتی تصویربرداری نوری یک اسپکتروم عریض از امکانات کاربردی شامل دامنه‌ای کاربردهای سطحی تصویربرداری‌های فانکشنال حین جراحی تا تصویربرداری‌های اندوسکوپیک حفره داخل بدن معرفی می‌کند.
خلاصه اینکه تصویربرداری مولکولی بر روی تصویربرداری تأثیرگذار خواهد بود. نمایش ژنوم انسانی بیولوژی مولکولی به طور قابل ملاحظه‌ای بر میزان رشد اخیر آزمایشگاههای تشخیصی مؤثر بوده است. از دیدگاه بسیاری از کارشناسان، روشهای تشخیصی جدید دوره جدیدی را مانند DNA-chip دوره جدیدی را در صنعت تشخیص ایجاد خواهد کرد. از زمانی که میزان تشخیص‌هایinvivo وinvitro در دامنه تک رقمی پایین برآورد می‌شود، میزان پیشرفت زیرمجموعه‌های آزمایش‌های بیولوژی مولکولی invitro بالغ بر ۲۰% است. ما معتقدیم که این پیشرفت را می‌توانیم در تصویربرداری هم داشته باشیم و این تنها زمانی امکان پذیر است که تکنیکهای بیولوژی مولکولی از تشخیص‌های invitro که نیازهای خاص تصویربرداری تشخیصی هماهنگ است کمک بگیرد. ابزارهای موجود با نیازهای تصویربرداری مولکولی که لازم است تنظیم شده است و پروتکل‌های هماهنگ ایجاد گشته است. اگر نیازهای مورد نظر مرتفع گردد، تصویربرداری مولکولی بعنوان یک مکمل در خدمت به دیگر روشهای تصویربرداری و روشهای تشخیصی خواهد بود که قادر به تشخیص‌های سریعتر و مخصوص‌تر باشند و به پزشک برای فراهم کردن درمان مناسبی که با سوابق کلینیکی هر بیمار مطابقت دارد کمک می‌کند. اکنون پیشرفتهای دلگرم‌کننده‌ای در تحقیقات حیوانی به وجود آمده است. سرانجام به نقل از یک آنکولوژیست معروف بنام Michael Oreilly تصویربرداری مولکولی به خوبی کاربرد دارد.

دیوید هاروی شهرسازی معماری1

دیوید هاروی و شهر در قامت فهمی انسانْ تولید

نوشـــــــــــته ی : لئوپلد لمبــــــــرت

خــلـاصــــــــــــــه :دیوید هاروی در کتاب شهرهای شورشی با تاکید بر مطالبه مجدد شهر به وسیله همان مردمی که ان را تولید می کنند بر سیاقی دیگر از فهم اِربز موکد می شود، سیاقی که بر قوام ان محدودیت ها و دسته بندی های مردم شهر به ان هایی که طراحی می کنند، ان هایی که می سازند و ان هایی که در ان زندگی می کنند محو و تضعیف شده است.

دیوید هاروی در اخرین کتابش "شهرهای شورشی" نشان می دهد که فرم های نوین استثمار پرولتاریا در جهان غرب از پارادیم کارخانهْ محور به پارادایم شهرْمحور تغییر ماهیت داده اند. خوانش پیراسته مارکسیستی وضعیت ـ که هاروی به سبب تدریس چند دهه ای در ان تبحر کامل دارد ـ همچنان برای تفسیر [چگونگی] ایجاد ارزش افزوده از طریق شهری شدن و شهرنشینی بی نهایت مناسب می نماید:

ارتباطی عمیق و ممتد میان کارگری که سنگ اهن را از معدن استخراج می کند و کارگری که ان را به فولاد تبدیل می کند و انکه فولاد را برای ساخت پلی به کار می گیرد تا از طریق ان ماشین های حمل کالا این تسهیلات را از کارخانه ها به مقاصد نهایی شان که همان خانه های مصرف کنندگان باشد، وجود دارد. تمام این فعالیت ها، حتی حرکت هایی که عمیقا درگیر مناسبات مکانی و فضایی می باشند مولد ارزش و ارزش افزوده اند. اگر بپذیریم که سرمایه داری همیشه توانسته است خود را از بحران به سلامت عبور دهد، همان گونه که پیش تر بر قرار راه کار "ساختن و پرکردن خانه ها با چیزها" شاهد ان بودیم، ان گاه واضح است بپذیریم تمام ان هایی که در فعالیت های شهری درگیرند، نقشی اساسی در دینامیسم انباشت سرمایه تحت شمول اقتصاد کلان ایفا می کنند. (هاروی، دیوید. شهرهای شورشی. نیویرک: ورسو. 2012: 130-31 )

البته دیوید هاروی مثال های متاخر از شوروش و اعتراض های شهری را تحت شمول انچه هنری لوفورحقْ به شهرمی خواند مقرر می سازد، اگرچه او استدلالش را بر مثال های تاریخی ای همچون تحولات پاریس قرن نوزدهم نیز قوام می بخشد و البته گزاره دوم در توضیح موضوع مد نظر وی بی نهایت روشنگرتر می نماید، چرا که هم تغییرات حادث در دوره انتقال امپراتوریرا مد نظر می اورد و هم چندین انقلاب شهریـ شامل کمون 1871 پاریس ـ را مرور می کند. خوانش هاروی از این دو موضوع، به عنوان تفسیری تاریخی از ان رو جذاب می نماید که اشکارا با خوانش ما معماران از ان رویدادها متفاوت است. بر این سیاق او تغییر تحولات هوسماندر بافت شهری پاریس قرن نوزدهم را نه بر قرار دگردیسی های کالبدی که بر سریر وجوه اقتصادی شان ـ تحقق یک شهرسازی کاملا سرمایه مدار ـ تفسیر می کند، حتی او به زیبایی کمون پاریس را مطالبه مجدد شهر ـ انچه دوست دارم "اِربز" بناممش هم به سبب بعد کالبدی واژه و هم توانش در تحت شمول اوردن هم ایندی از کنش های اجتماعی به هم مرتبط ـ به وسیله ان هایی که تولیدش می کنند توصیف می کند؛ این یک حقیقت است که اولین و مهم ترین تصمیمی که کمون پاریس در مورد شهر گرفت لغو قروض حاصله از اجاره بها بود:

هوسمان به خوبی متوجه این واقعیت بود که ماموریتش کمک به حل مشکل بیکاری و سرمایه مازاد ان هم از طریق شهرسازی بود. بازسازی پاریس به واسطه تطبیق پذیری بافت شهری با الزامات زمانی و همچنین سرکوب مقتدرانه ارمان های نیروهای کارگر پاریسی مقادیر عظیمی از نیروی کار و سرمایه را جذب می کرد و این ارجح ترین ابزار ثبات اجتماعی بود. هوسمان شهر را در مقیاسی بی نهایت کلان تر از یک ریزْبافت شهری می دید، بر این روال به جای انکه قطعاتی از بافت شهری را به صورتی مجزا در نظر اورد حومه ها را به یک دیگر ضمیمه کرد و کل محله ها ـ مانند محله لِـه آل ـ را مجددا طراحی نمود. او شهر را در قامت یک کلیت و نه در چارچوب قطعه پردازی هایی کالبدی تغییر داد، او برای انجام این مهم نیازمند موسسات جدید مالی و اوراق قرضهای بود که در چارچوب یک نگاه سن سیمونیدیده شده بودند. انچه او عملا موفق به انجامش شد، حل مشکل انتقال مازاد سرمایه به واسطه استقرار نظام کینزی تامین منابع بدهی debt-financed های پروژه های بهبود زیرساخت های شهری بود. (هاروی، دیوید. شهرهای شورشی. نیویرک: ورسو. 2012: 7- 8 )

انچه در جایگاه دوم اهمیت قرار داشت؛ تولید خود به خودی شهر بود، هزاران نفر از کارگران در تولید شهر نقش ایفا می کردند و کارشان تولید ارزش و ارزش افزوده بود. پس چرا نباید به جای تمرکز بر کارخانه به مثابه جایی برای تولید ارزش افزوده بر شهر متمرکز شویم؟ در این چارچوب، کمون پاریس می توانست خود جدالی باشد که پرولتاریا ـ کارگرانی که شهر را تولید کرده اند ـ تحت شمول ان، خواهان بازگرداندن و کنترل بر ان چه می باشند که خود تولید کرده و مستحق اش اند. (هاروی، دیوید. شهرهای شورشی. نیویرک: ورسو. 2012: 129 )

پرولتاریا آشکارا عاملی است که شهر را می سازد و همچنین ان را به کار work می اورد؛ یعنی هم شهر را به عمل یا کنش action وامی دارد و هم شهر را تبدیل به پی ایند outcome حضور خود می کند. اعتصاب های گسترده شهری، چه توسط مامورین جمع اوری زباله یا رانندگان وسایل نقلیه و حمل کالا در اروپا و چه به وسیله کارگران غیر قانونی در امریکا جامه عمل پوشیده باشند، به وضوح جایگاه متزلزل طبقه فرادست شهری را نشان می دهد. دیوید هاروی با تاکید بر مطالبه مجدد شهر به وسیله همان مردمی که ان را تولید می کنند بر سیاقی دیگر از فهم اِربز موکد می شود، سیاقی که بر قوام ان محدودیت ها و دسته بندی های مردم شهر به ان هایی که طراحی می کنند، ان هایی که می سازند و ان هایی که در ان زندگی می کنند محو و تضعیف شده است.

تفکیک قائل شدن میان کشمکش های کامیونیتیْ مبنا و کارْمحور ارامْ ارام در حال محو شدن است، درست به مانند ایده ی تفکیک میان بازتولید طبقاتی و اجتماعی در حوزه مسکن و خانواده. در تلاش برای کیفیت بهتر زندگی، نقش ان هایی که آب شُرب شهری را به خانه های ما می رسانند به همان میزان نقش ان هایی که لوله ها و شیرالات را در کارخانه ها تولید می کنند حائز اهمیت است. کسی که غذا را به درب خانه های ما می رساند به میزان انکه غذا را تولید می کند اهمیت دارد. ان هایی که غذا را پیش از خوردن طبخ می کنند هم، ارزشی به غذا می افزایند و غذا را تحت شمول ارزش افزوده تعریف می کنند. (هاروی، دیوید. شهرهای شورشی. نیویرک: ورسو. 2012: 139 )

در این جدال، معماران می توانند همچنان خادم طبقه تنْ آسا باشند یا بارزه های پرولتاریایی خود را احیا کرده و نقش خود را در انچه دیوید هاروی انقلاب شهری می خواند ایفا نمایند. برای تحقق گزاره دوم، بایستی از برج های عاجی که برای خودمان طراحی کرده ایم پایین بیاییم و همچنین به خاطر بسپاریم که همچون کارگران پرولتاریا ما نیز تَن هایی داریم قادر به اشغال فضا، امکانی که به ما اجازه می دهد همان گونه جودیت باتلر اشاره کرده است:در قامت بدن هایِ همْ ایند در خیابان و در میدان به هم رسیم.

اگر بپذیریم شهرسازی و شهری شدن نقشی بی نهایت مهم در تاریخ انباشت سرمایه ایفا کرده است و اگر بپذیریم نیروی سرمایه و هم پیمانان بی شمارش بایستی دمادم برای دگرگون کردن مقطعی زیست شهری بسیج شوند، انگاه بایستی این گزاره را نیز تایید کنیم که جدال های طبقاتی ـ چه ان ها را به رسمیت بشناسیم و چه نه ـ از هر نوع شان بی شک روی در واقعیت کشیده و نهادینه شده اند. صرفا بدان سبب است که المان های برسازنده سرمایه بایستی به شدت و عمیقا خواست خود را بر فرایند حاکم بر لایه های شهر و کل جمعیتی اعمال کنند که در بهترین شرایط هم نخواهند توانست تحت کنترل کامل خود تدقیق شان نمایند. بر این قوام مهمترین پرسش های استراتژیک سیاسی به قرار پی امده خواهد بود: مقاومت های ضد سرمایه داری تا چه میزان می توانند خود را به صورتی اشکار بر گستره وسیع شهر و فرایند شهری شدن متمرکز کرده، سازمان دهند؟ و اگر بایستی به این مهم دست یابند، چگونه و به راستی برای چه؟ (هاروی، دیوید. شهرهای شورشی. نیویرک: ورسو. 2012: 115 )

پاریس قبل و بعد از تغییرات بارون هوسمان

دیوید هاروی شهرسازی معماری2 پاریس قبل و بعد از تغییرات بارون

دیوید هاروی شهرسازی معماری3 -پاریس قبل و بعد از تغییرات بارون هوسمان

 

نظام حاکم بر بلوارهایی که هوسمان در بافت تاریخی پاریس تزریق کرد، یکی از عمده دلایل شکست سریع جنبش کمون پاریس بود

دیوید هاروی شهرسازی معماری-نظام حاکم بر بلوارهایی که هوسمان در بافت تاریخی پاریس تزریق کرد4

دیوید هاروی شهرسازی معماری- نظام حاکم بر بلوارهایی که هوسمان در بافت تاریخی پاریس تزریق کرد5

دیوید هاروی شهرسازی معماری- نظام حاکم بر بلوارهایی که هوسمان در بافت تاریخی پاریس تزریق کرد6

 

تصویری از کمون پاریس

دیوید هاروی شهرسازی معماری- تصویری از کمون پاریس-7

دیوید هاروی شهرسازی معماری- تصویری از کمون پاریس-8

 کنسرسیوم ایرکاس نماز خانه سنت بندیکت از زمتور

تفکر مارتین هایدگر بر معماری ـ بخش اول ـ جهان، چیزها و زبان هستی  

نوشـــــــــــته ی : کریستین نوربرگ ـ شولتز

خــلـاصــــــــــــــه :تدقیق رویکرد پدیدارشناسه مارتین هایدگر بر معماری

هایدگر هیچ متنی در مورد معماری برای ما باقی نگذاشته است، با این حال معماری از مقام درخوری در فلسفه ی او برخوردار است. مفهوم هستنده ـ در ـ جهان اش به محیط انسانْ ساز اشاره دارد و زمانی که از معضلی به نام "مسکنت شاعرانه" سخن می راند، اشکارا به هنر ساختن ارجاع می دهد. بر این قوام این نوشتار به ناچار بایستی بخشی از تفسیر ما باشد بر فلسفه او. چنین تفسیری احتمالا تلاشی است برای فهم بهتر مشکلات پیچیده ی متبادر بر محیط در زمانه ی ما.

هایدگر، مهمترین مثال مقاله "سراغاز کار هنری" را از معماری عاریه می گیرد، مثالی که می تواند نقطه عظیمت متن پیش رو قرار گیــــــــــرد:

معبد تبلور حضور خداست

پل و ستون کنسرسیوم ایرکاس

یک بنا، معبدی یونانی، منعکس کننده چیزی نیست. صاف و ساده در میان صخرهْ دره ای پرشکن و شکاف ایستاده است. بنا چهره خدا را در برگرفته است و می گذارد تا پوشیدگی چهره از میان تالار بازِ پرستون، در حریم و حوزه قدسی درایستد. به واسطه معبد، خدا در معبد حضور دارد. اما معبد و حریم ان در بی کرانگی ناپیدید نمی شود. معبد گرداگرد خود، رشته و سلسله نسبت هایی را سامان و وحدت می دهد که از ان ها انسان شمایل تقدیر خود را، از زایش و مرگ، شکر و شکایت، پیروزی و شکست، پایندگی و فروپاشی، نصیب می برد. گستره این نسبت های باز عبارت است از عالم این قوم تاریخی. در این عالم و از این عالم است که این قوم به خود باز می اید تا نقش خود را تمام ایفا کند.

معبد تمام چیزهایی که بر زمین یا به واسطه زمین قوام گرفته اند را اشکار ساخته و با اوج گیری متبلور می کند، نمازخانه فیلد برادرز از پیتر زمتور

نمازخانه فیلد برادرز از پیتر زمتور کنسرسیوم ایرکاس

بنا، ایستاده برجا، پایدار است به سنگ پی. این سیاق از پایداری، راز ان سنگ بی عقل و خام را از دل سنگ بیرون کشیده و در عین حال خود اتکایی اش را نیز تامین می کند. بنا پابرجاست و طوفان را از سر می گذراند و از همین ره گذر زور طوفان را می نمایاند. تابش و درخشش سنگ که خود جز از لطف خورشید نمی نماید، روشنی روز را به نمایش می اورد و گستردگی اسمان را و تاریکی شب را. ان تصلب افراشته، فضای پنهان در هوا را اشکار می سازد. خلل ناپذیری معبد با تلاطم مد دریا مقابل می افتد و سکوت موقرش قهر دریا را به رخ می کشد. درخت و سبزه، عقاب و گاو، مار و مور، هر یک هیئتی را می یابد که دارد و چنان نمودار می اید که هست. یونانیان این ظهور و بروز در هر چیز و همه چیز را فایسس خواندند. فایسس[= زاد و بود، طبیعتان را روشن می سازد که بر ان و در ان انسان مسکن خود را بنا می نهد. انچه این واژه ادا می کند نه انگاره توده ایست که جایی افتاده و نه تصور سیاره ایست نجومی. زمین ان جایی است که هر چه از ان رُسته، بدان بازمی گردد و مامنی است بر هرانچه ارام از دل ان می روید. در مواجه با چیزهایی که برمی ایند زمین در قامت عاملی ماوا دهنده تبیین می شود.

نمازخانه گرداورنده چهارْپوش است و زمین و اسمان را به هم می رساند، نماز خانه سنت بندیکت از زمتور

نمازخانه گرداورنده چهارپوش است

معبد، ایستاده بر جا، عالمی را می گشاید و همان عالم را دوباره به زمین بازمی گرداند. و از این ره، زمین همچون خاکِ اشنا ظاهر می شود. اما انسان ها و حیوانات، گیاهان و چیزها، هیچ گاه همچون ابژه های لایتغیر ظاهر نمی شوند و در نظر نمی ایند تا محیطی را فراخور معبدی که ان هم روزی به جمع حاضران افزوده شده است فرابنمایاند. بر این قوام ما می توانیم به هستی هر چیز نزدیکتر شویم، البته اگر به تمام شان بر قراری دیگرگون بیاندیشیم و البته این مستلزم ان است که چشم دیدن همه چیز را در قامتی دیگرگون نیز داشته باشیم. البته دیگرگون سازیِ صرف، به خودی خود، هیچ چیزی را اشکار نمی سازد و معبد، با استقرارش در انجا، در گام اول ظاهر چیزها را رقم می زند و بعد از ان، به مردمان [ان بوم] چشم اندازی از خودشان عطا می کند.

و هستی لختی رخ می دهد، اثری از کارلو اسکارپا

اثری از کارلو اسکارپا

این قطعه به ما چه می گوید؟پیش از هر چیز باید بستری که پرسش در ان طرح می شود را در نظر اوریم. زمانی که هایدگر از معبد یاد می کند، می خواهد ماهیت کار هنری را بر ما عیان سازد، او تعمدا اثری را برای توصیف برگزیده "که نمی توان ان را در قامت یک اثر بازنمودی صورت بندی نمود". اثر هنری بازنمایانده نمی شود، بلکه پیشاروی می اید، چیزی را به منصه ظهور می رساند. هایدگر این چیز را "حقیقت"می خواند. این مثال بیش از هر چیز نشان می دهد که یک ساختمان بر قرار فهم هایدگر کار هنری است، یا باید اینگونه باشد. یک ساختمان در قامت اثر هنری "حافظ حقیقت" است. ساختن از چه و چگونهمحافظت می کند؟ نقل قول پیشْ امده، پاسخی است به هر دو پرسش، اما برای رسیدن به فهمی عمیق تر می بایستی به دیگر نوشته های هایدگر هم رجوع کنیم.

چیستی در پرسش ما سه جز را تحت شمول خود می اورد: اول: معبد تبلور حضور خداست. دوم: معبد انچه تقدیر بشر را شکل می دهد کنار هم می اورد. سوم: معبد تمام چیزهایی که بر زمین یا به واسطه ان قوام گرفته اند را اشکار می سازد: صخره، دریا، هوا، گیاهان، حیوانات و حتی نور روز و تاریکی شب را. در یک نگاه کلان، معبد" گشایش جهان است و در عین حال بازگرداندن مجدد این جهان است به [ماوایش؛] زمین" و بر این قرار حقیقت را در اثر هنری رسوخ می دهد.

هم رسش زمین و اسمان، میانْ بودگی، موسسه سالک از لویی کان

موسسه سالک از لویی کان کنسرسیوم ایرکاس

برای فهم معنای تمام این ها باید به پرسش دوم بپردازیم؛ چگونه. هایدگر چهار جا به این نکته اشاره می کند که معبد انچه را باید به انجام رساند با " قرارگرفتن در انجا" به انجام می رساند. هر سه کلمه مهم اند. معبد هرجایی واقع نمی شود، معبد انجا قرار گرفته است، "میانه ی دره ی صخره های از هم شکافته". عبارت دره ی صخره های از هم شکافته نقش تزیینی ندارد. بلکه موید این گزاره است که معابد در مکان های مشخصِ پیراسته واقع شده اند. بر قرار شئون معنایی موکد بر بنا، مکان قبض و بسط می یابد و حوزه ای قدسی از برای خدا شکل می گیرد. به بیان دیگر، ان مکان از پیش معهود حامل معنایی است مستتر که به سبب معبد اشکار می گردد. بنا چگونه تقدیر انسان را اشکار می سازد، مشخص نیست، اما انچه مشخص است انکه این روند به موازات و هم زمان با ساختن خانه ی خدا به انجام می رسد، سرنوشت انسان ها، کاملا، در گرو مکان است. تبلور زمین، نهایتا، با تعلق خاطر، توجه یا دلمشغولی در، جا ماندگاری معبد صورت خواهد بست. بنابراین زمینْ قوام یافته و به سوی اسمان اوج می گیرد و بر این ره ظاهر هر چیز را به ان اعطا می کند. هایدگر همچنین تاکید می کند که معبد به وضعیت از پیش موجودِ انجا اضافه نشده، او بر این باور است که بنا، برای اول بار، چیزها را انگونه که هستند پدیدار می سازد.

تفسیر هایدگر از معماری در قامت "در کارْ نشاندنِ حقیقت"هم نو است و هم کم و بیش گیج کننده. امروزه ما هنر را همچون بیان، بازنمود و شناخت منشا انسان و جامعه می دانیم. هایدگر، اما، بر این نکته تاکید می گذارد که "انچه باید در کار بیاید این نیست که این را انکه نمی شناسمش ساخته است، بلکه این واقعیت ساده است که کار ساخته شده است و به واسطه ان گشودگیحادث می شود." این ساخته شدن زمانی اشکار می شود که که جهان از بستگی عبور می کند تا با گشایشش به چیزها ظاهرشان را عطا کند. این گونه است که می توان نتیجه گرفت برای فهم بهتر نظریه هایدگر باید جهان و چیزها را مفاهیمی عمیقا به هم وابسته دانست.

حقیقت لختی بر ما اشکار می شود، مرکز اکستر از لویی کان

مرکز اکستر از لویی کان کنسرسیوم ایرکاس

هایدگر در سراغاز کار هنری هیچ تبیین حقیقی ای از جهان ارائه نمی کند و حتی تاکید می کند که"اینجا، ماهیت جهان صرفا می تواند نمود یابد". در هستی و زمان، اما او جهان را در یک روی کردِ موجود شناختی همچون کلیت چیزها تعریف می کند و در یک روی کرد هستی شناسانه به مثابه هستی ان ها. در اصل، جهان به معنای "جایی است که بشر در ان می زیید." در نوشته های متاخرش، جهان به مثابه جا را در قامت چهارپوشیاز زمین، اسمان، میرایان و خدایان تفسیر می کند. بار دیگر، بدان سبب که به جهان در چارچوب ساختارهای کالبدی، اجتماعی یا فرهنگی اندیشیده ایم، گیج می شویم. هایدگر اما اشکارا می خواهد این امر واقع بوده را به ما یاداور شود که زندگی روزمره ما، عملا، متشکله ایست از چیزهای عینی و نه انتزاعات علمی. بر این قرار می گوید:

"زمین، بناْ حامل است، پرورش دهنده و تیمارخوار میوه هایش، پاسدار اب و درخت، گیاه و حیوان.

اسمان، خورشیدْ گذر است، مسیر چرخش ماه، عرصه درخشش ستارگان، [تبیین کننده] فصول سال، سپیده دمان و گرگ و میش روز، سکون و درخشش شب، قهر و اشتی هوا، ابرهای در حرکت و لاجوردی اسمانِ دور.

ایزدان پیام اوران اشارت گر خدای خدایانند، فارغ از تفوق نهان ایزدان، خداوند ان چنان که هست ظاهر می شود، ان چنان که او را از هر نوع قیاس با موجوداتی که حضور دارند بری می سازد.

میرایان، ابنا بشرند، از ان رو میرا می نامیمشان که می توانند بمیرند و مردن به این معناست که قادر به مردند، از ان رو که مرگ هست"    

هر کدام از این پوش ها هستی مستقل دارند، چرا که هر یک بازتابی اند از دیگری. ان ها در یک "کنشِ بازتابی" با یک دیگر گره می خورند و جهان را متشکل می سازندکنش بازتابی را می توان همچون "میانْ" گشودگی ـ جایی که چیزها انگونه که هستند ظاهر می شوند ـ فهم کرد. هایدگر در مقاله ای بر جان پیتر هـِـبـِـل عملا از ماندگاه انسان "میانِ زمین و اسمان، زندگی و مرگ، لذت و درد و کار و جهان" سخن می راند و ان را "میانْ چندگانگی" جهان می خواند. می توان نتیجه گرفت جهان هایدگر یک تمامیت عینی است، همانگونه که پیشتر در ارجاعاتی که بر معبد یونانی رفت نیز شاهدش بودیم. هایدگر به جای انکه هستی را در قامت عالم بعیدِ انگاره [های انتزاعی] بیانگارد، ان را در چارچوب ان چه در اینجا و اکنون هست، مد نظر می اورد.

بر قرار [ایده ی] تمامیتِ چیزها، باید پذیرفت جهان انباشتی صرف از اشیا نیست. زمانی که هایدگر چیز را تعینی از چهارْپوش می داند معنای اصلی چیز را به مثابه به هم رسان یا "هم آیند" احیا می کند. از همین روست که می گوید:"چیزها میرایان را با جهان مواجه می کنند"

هایدگر همچنین مثال هایی می اورد تا بر قوام ان ها ماهیت چیز را تعین بخشد. کوزه همچون پل یک چیز است و هرکدام چهارْپوش را بر سیاق خود به هم می رسانند. هر دو مثال با زمینه بحث ما مرتبط است. کوزه بخشی از ان ساز و برگی است که محیط پیرامون انسان را متشکل و از این طریق صورت می دهد در حالیکه پل بنایی است که کیفیت های جامع تری از محیط پیرامون را اشکار می سازد. هایدگر می گوید:

پل، زمین را در قامت چشم انداز پیرامون پل گرد می اورد، پل صرفا کرانه هایی را که پیش از این انجا بودند به هم نمی رساند، کرانه ها فقط زمانی در معنای کرانه بر اگاهی ما پدیدار می شوند که پل از رود می گذرد.

پل و معماری کنسرسیوم ایرکاس

پل زمین را در قامت چشم انداز پیرامون پل گرد می اورد . . . پل صرفا کرانه هایی که پیش از این ان جا بودند را به هم نمی رساند. کرانه ها فقط زمانی [در معنای] کرانه [بر اگاهی ما] پدیدار می شوند که پل از روی رود بگذرد.          

پل سبب می شود مکان [در فهم عامش] به حضور اید و در عین حال عناصر [متشکله ا] ش نیز در قامت انچه هستند پدیدار شوند. واژه های زمین و چشم انداز اینجا به عنوان مفاهیم تپولوژیکال صرف به کار نرفته اند، بلکه مستفاد شده اند تا چیزهایی را نمایان سازند که پل به واسطه کیفیت گرداورندگی اش [به مکان] بخشیده. زندگی انسان بر زمین حادثمی شود و پل این امر واقع بودهرا عینیتی شهودی می بخشد. انچه هایدگر مایل است در قالب این مثال ها اشکار کند شیئیت چیزها ـ جهانی که گرد می اورنداست. این تکنیک تحلیلی در کتاب هستی و زمان "پدیدارشناسی" خوانده شد. اگرچه هایدگر، بعدتر، واژه تفکرِ یاداورندهرا برای تبیین تفکر خالصی که از الزامات اشکارساختن یک چیز در قامت یک همنهشتی است، وضع کرد. در این نوع از تفکر زبان می اید تا نقشی عمده در قامت منبع ادراک بازی کند.

 

badgir kish آب انبار

تاریخچه آب انبار

آب‌انبار در ايران

شرايط اقليمي‌ خشك و نيمه خشك بخش عمده اي از ايران، تاثير ژرف و بنيادي در خلق پديده‌هاي گوناگون معماري اين سرزمين گذاشته است. ريزش‌هاي آسماني در ايران، به جز ناحيه شمالي و سواحل درياي مازندران، در بقيه نواحي بسيار كم است. به همين دليل، از ديرباز در بيشتر دشت‌هاي وسيع ايران، براي دسترسي به آب، تلاش چشمگيري صورت گرفته و ايرانيان با بهره گیری از تمامي‌ توانايي‌هاي خود، ده‌ها كيلومتر قنات حفر كرده اند. آنها در كنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخيره سازي آب‌هاي فراوان زمستاني براي به مصرف رساندن آنها در فصل‌هاي گرم سال نيز توجه داشته اند و براي تحقق اين مساله، «آب‌انبار» را بنيان گذاشته اند.

آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمي‌ كه در زندگي روزمره مردم داشته اند، از موقعيت خاصي نيز در فرهنگ و اعتقادات مردم اين سرزمين، بهره مند

آب‌انبارها در بافت شهرهاي حاشيه كوير، مركز بسياري از آبادي‌ها و شهرك‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسياري از محله‌ها بزرگ‌ترين و چشمگيرترين واحد معماري به شمار مي‌روند

فن ساختمان و شيوه معماري در ساختمان آب‌انبارها داراي اعتبار خاصي است؛

چرا كه سازندگان اين واحدها با دقت و نكته‌سنجي بسيار، به مسايل عمده اي چون ميزان فشار آب بر كف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهويه، تصفيه و جلوگيري از آلودگي آب،توجه داشته‌اند.

هنر تزيين نماي خارجي اين آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودي آنها و در برخي از موارد، انتخاب اشعار جالبي براي كتيبه بالاي سردر، همگي نشان دهنده آن است كه اين بناها با بسياري از ويژگي‌ها و روحيات ساكنان پيرامون خود، ارتباط نزديك ومستحكمي‌ داشته اند

دلايل وجودي آب‌انبار

دلايل جمع‌آوري و نگه‌داري آب در آب‌انبارها را مي‌توان به صورت زير دسته بندي كرد

الف) تبخير شدن آب در اثر تماس مستقيم با گرماي خورشيد و جريان هوا

ب ) فاسد شدن آب در هواي آزاد

ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشيد

آب انبار

آب‌انبار حوض و یا استخر سرپوشیده‌ای است که برای ذخیره آب معمولاً در زیر زمین ساخته می‌شود. در مناطق کم‌آب و کویری آب انبار را از آب باران و یا جویبارهای فصلی پر می‌کنند. آب معمولاً در زمستان ذخیره شده و در تابستان به کار می‌رود. آب انبارها از جمله تأسیسات وابسته به قنات هستند.

نحوه ساخت آب انبار، تصفیه و عایق بندی آن :

برای تصفیه از روش‌های فیزیکی و شیمیایی استفاده می‌شود.

ته نشین شدن مواد زاید، اضافه کردن حجم مشخصی از نمک به منظور تجزیه آن و میکروب کشی توسط کلر آزاد شده...

استفاده از ترکیبات آهکی جهت گندزدایی...

و استفاده از کیسه‌های زغال به منظور بو گیری

انواع آب انبارها

آب انبار ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

1- آب انبارهای همگانی عمومي واقع در محله ها، کاروانسراها، روستاها و به صورت تک بنا در مسیر راه‌های کاروانی.

2- آب انبارهای خصوصی درون خانه ها

قسمت‌های مختلف آب انبارها

قسمت‌های عمده بنای یک آب انبار عبارت‌اند از:

1- منبع ذخیره آب ،

2-پوشش منبع ،

3-هواکش و بادگیر ،

4- راه پله و پاشیر ،

5- سردر تزئینی.

تحلیل اجزای آب انبار

منبع یا انبار:

قسمت اصلی آب انبار است و به چهار شکل مکعب، مکعب مستطیل، هشت گوشه و استوانه ساخته می‌شده، تمامی یا بخش عمده آن در زیر زمین کنده می‌شود. قطر منبع های استوانه‌ای از حدود 20 متر تجاوز نمی‌کند و تا سه هزار متر مکعب گنجایش دارند. منبع های مکعب و مکعب مستطیل می‌توانند در اندازه‌های بسیار بزرگ و تا صد هزار متر مکعب نیز ساخته شوند که در آن صورت برای نگهداری پوشش فراز آنها در داخل منبع ، جرزها و ستونها را بکار می‌گیرند.

پوشش انبار:

مشكل ترين بخش در ساخت آب انبار پوشاندن دهانه مخزن آب انبار بوده است براي اين پوشش معمولا از طاقهاي قوسي و يا گنبدي استفاده مي كردند, البته در مواردي كه مي خواستند از بام آب انبار استفاده كنند نيز پوشش مخزن به صورت مسطح بوده است. پوشش راچينه (پلكان) از نوع آهنگ و به دو روش ضربي و رومي اجرا مي شده است پوشش پاشير معمولا طاق تر كين بوده و در فضاي مربع شكل طاق كلنبو كار شده است و از انواع طاقهاي كژاوه و كلنبو و تركين در فضاي كنار سردر و سر در استفاده شده است.

هواکش و بادگیر:

برای سالم نگهداشتن آب و خنک کردن آن، بر فراز منبع آب به صورت معمول بادگیرهایی استوار می‌کنند تا جریان هوا را در آن برقرار سازد. وجود بادگیر های متعدد یک دهانه و چند دهانه در بالای برخی از انبار های آب به این دلیل است که تا از هر سو که باد می وزد، از آن بهره جسته شود و به طور دائم جریان هوا به گونه (بده و بستان) به‌وسیله بادگیرها در منبع برقرار باشد.

راه پله و پاشیر:

در کنار منبع و به طور معمول در وسط سردر باشکوه و چشمگیری که به میدان یا فظای به نسبت باز مقابل جلوه می بخشد، پله‌های آب انبار قرار دارد که دسترسی به پاشیر و محل برداشتن آب را میسر می سازد. شیب پله‌ها گاهی تند ، ولی پهنای آنها بسیار است تا افراد براحتی بتوانند با سطل، دلو، کوزه و مشک از کنار هم بگذرند. در محل پاشیر و برداشت آب، برای آنکه افراد معطل نشوند با توجه به تعداد ساکنان محل، گاه تا سه شیر نیز قرار می‌دهند. شیر های برداشت آب را در یک متری از کف منبع نصب می‌کنند تا مواد ته نشین شده با آب خارج نشود. برخی از آب انبار ها دارای دو راه پله هستند یکی برای مسلمانان و دیگری برای زرتشتیان مانند آب انبار معروف ریگ در یزد

سردر

سردر آب انبارها چشمگیر ترین واحد تزئینی و نما سازی شده آن به شمار می‌رود. در دوسوی پله‌ها اغلب سکو های سنگی پهنی وجود دارد که بیشتر در پیوند فضای باز محل مقابل سردر، جایگاه مناسبی برای گردهمایی مردم محل به شمار می‌رود.

مواد و مصالح بکار رفته در ساختن آب انبارها عبارت است از سنگ، آجر، شفته آهک و ساروج.

از معروفترین آب‌انبارها آب‌انبار شش‌بادگیری و آب‌انبار تکیه امیرچقماق در شهر یزد در ایران است

مصالح ساخت

در آب انبار به دليل تماس مستقيم با آب و رطوبت از مصالحي استفاده مي شد كه در مقابل آثار تخريبي رطوبت مقاوم باشند آجر و ملات در انواع مختلف از اصلي ترين مصالح ساخت آب انبار به شمار مي رفته است . آجر خام و پخته براي قسمت پشت بدنه بوده و براي بدنه آب انبار آجر خاصي به رنگ ليمويي بنام آجر آب انباري داشته اند كه فقط مخصوص آب انبار بوده است. اين نوع آجر در ديوار چيني ، پوشش مخزن ، بدنه ، پوشش راچينه و راه پله بكار برده مي شد البته در نواحي كوهستاني و يا مناطقي كه استفاده از سنگ آسانتر و اقتصادي تر از آجر بوده از سنگ لاشه براي ديوارها و گنبد استفاده مي شده است مانند آب انبار دامنه تپه چك چك و بخشي از آب انبار قلعه ندوشن ملاتهايي كه در ساخت آب انبار بكار مي بردند اغلب تركيبي از آهك داشتند معمولا كف آب انبار را با شفته آهكي مي پوشاندند و براي مقاوم نمودن كف آب انبار و جلوگيري از تغيير شكل در كف آن لايه اي از سرب مي ريختند, همچنين ملات استفاده شده براي آجر چنين تركيبي از خاكستر + ماسه + اهك بوده و ملا ت مورد استفاده براي پشت ديوار خزينه شفته آهك ( تركيب گل + آهك) بوده است.

آب انبار شش بادگيري

shish badgiri ab anbar yazd

آب انبارها از جمله تأسيسات وابسته به قنات هستند كه براي ذخيره سازي آب در زمستان و استفاده در تابستان كاربرد داشته اند.

آب انبار شش بادگيري در محله اي به همين نام در شهر يزد واقع شده است.

اين آب انبار بزرگ و پرحجم بالغ بر 2000 متر مكعب گنجايش داشته و دو عدد شير يا راه دسترسي به شير آب انبار دارد كه يكي براي استفاده مسلمين و ديگري براي استفاده اقليت مذهبي زرتشتي مي باشد.

اين آب انبار داراي شش بادگير است، سه بادگير آن از ابتدا ساخته شده بود و سه بادگير ديگر بعدها به آن الحاق شده است. شش بادگير آب انبار با توجه به شرايط اقليمي و جهت باد در اين منطقه به شكل 8 وجهي مي باشند.

ارتفاع مخزن ارتفاع بادگيرها معماري زيباي بادگيرها و مصالح به كار رفته و تزئينات آجر چيني مدخل ورودي آن از ويژگيهاي انحصاري آب انبار 6 بادگيري است كه شهرت بسزايي به آن داده است.

تعداد پلكانهاي اين آب انبار 50 عدد، ارتفاع مخزن 6/12 متر و ارتفاع بادگيرها 10 مترمي باشد.

خزینه-مخزن

مخزن محل انبار كردن آ ب و اصلي ترين عنصر در شكل گيري آب انبار است شكل مخزن ثابت نبوده بلكه مهمترين عامل در تنوع شكلي مخزن آب انبار ، نحوه استفاده از آن بصورت صحرايي و يا داخل شهري و روستايي بوده معمولا مخزن آب انبارهاي شهري و روستايي نقشه اي مدور و با حجمي استوانه اي و آب انبارهاي صحرايي نقشه اي چهارگوش و حجم مكعب دارند.

مخزن آب انبار مكاني كاملا تاريك بوده و هيچگونه روزنه ورودي نداشته بخاطر همين تاريكي محض آب داخل مخزن كاملا بهداشتي و مطبوع براي آشاميدن بوده است

بادگیر

گرمای زیاد یزد، سازندگان بناهای مختلف را به اندیشیدن تدابیری برای   تهویهی هوا و ایجاد فضاهای خشک واداشته است. ساخت فضاهای تابستان نشین وایجاد فضاهای گود و ساخت فضاهای مرتفع در قسمت پشت به آفتاب می باشد.

بادگیر با هدایت باد مناسب به فضای زیر آن و گردش هوا به داخل باعث خنکی هوای داخل می شود، با قرار دادن دریچه های بادگیر به طرف باد ،آن را به داخل مخزن هدایت می کنند. باد پس از برخورد با سطح آب،از بادگیرهای جبههی مخالف خارج می شود

جزئيات نما سازندگان بعضي از آب انبارها با ايجاد ظرافتهايي در نما علاوه بر بيان احساس و افكارشان مقاصد ديگري را نيز دنبال مي كردند بدين معني كه اين عناصر عملكردي دقيق داشته اند.

معمولا قسمتي از ساختمان كه در معرض برخورد با عوامل مخرب از قبيل ضربه هاي مستقيم به بدنه و ريزش آب باران و نفوذ آن به داخل خشتها قرار دارد براي آمود از كاشي و اجر در قالب طرحهاي جالب استفاده شده است.

آب انبارهاي صحرايي با بدنه هاي گلي، اندازه هاي كوچك و تركيب معمارانه بادگير, مخزن و پوشش مدور آن و چهارطاقي روي پلكان و حداكثر يك كتيبه كوچك ساده كه بر آن نام سازنده و واقف آن آورده شده است.

متداولترين نوع آب انبارهاي روستايي شهري با استفاده از گل اندازهاي آجري است كه در بين چند گل انداز آجري از نگين هاي رنگي نيز استفاده شده است.

كتيبه هاي كاشي كاری شده هفت رنگ و معرق در چند آب انبار مثل جنگ يزد و شاه علي تفت به كار رفته است.

دپارتمان های علمی

درباره کنسرسیوم

پنل آموزشی

آمار سایت

تعداد اعضای آنلاین : 0

تعداد کل اعضای کنسرسیوم : 1742

برای مشاهده اعضای آنلاین کلیک کنید

مراکز خدماتی و رفاهی طرف قرارداد

marakez

حقوق نسخه پیچ تولید مواد پزشکی هسته ای و تحقیقات غدد استخدام دستیار دندانپزشک در مشهد معماری سيستم BMS سالروز درگذشت شهریار برنامه‌های تبدیل گفتار به متن آموزش دستیار دندانپزشک در اهواز خشک کردن و انبار کردن گیاهان دارویی ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎي اﻗﺘﺼﺎدي ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻳﻚ ﻓﺮﺻﺖ رضایی یا تشریفاتی بودن اﻣﻦ ﺗﺮ ﻛﺮدن ﻣﺮاﻛﺰ ﺷﻬﺮي حس ششم و کلاس دستیار دندانپزشک در اهواز آموزش نسخه خوانی در تبریز ای سی جی delta استاندادر 17020 مدیر شبکه تست آلتراسونیک تله سیز تنش دلخواه همه تعمیر دستگاه UT سلول‌های زنده یُد رادیواكتیو طب ایران پیمان محمد پور آموزشگاه تخصصی مهندسی پزشکی لاپلاس يك تصوير سخت افزار جراحان آموزش کمک های اولیه در تبریز کشتن سلول‌های سرطانی ایرکاس ميلاد منابع انسانی، اشکالات در دستگاه فتومتر دانلود پروژه مهندسی پزشکی نا به هنجاری قفسه سینه اسپکتروفتومتر مقاله مهندسی پزشکی تجهیزات مهندسی پزشکی ایران بازسازی مخازن ذخیره جرم گیر مسیحیت پروتز چشمی کلاس داروشناسی دانشگاه واشنگتن آموزش تعمیرات یونیت دندانپزشکی کلاس دستیار دندانپزشکی در قم ویسکومترهای یو شکل علوم زیستی پایه و توسعه داروسازی سازمان های مردم نهاد کشور مدرن تبریز چاپ سه بعدی اعضای بدن تعمیرات تجهیزات دندانپزشکی بیمارستان سرخوردگی کودکان اطمینان از خلوص اکسیژن

logo کنسرسیوم دانشگاهیان و متخصصان ایران - دوره بازرسی جوش

حامیان کنسرسیوم ایرکاس

  • IRSME
  • RKA
  • ACS
  • IUE
  • RFTC
  • BQC
  • DNW
  • ICS
  • TUV-EMB
  • QAL
  • Ino
  • Allaiance
  • Tckit

تبلیغات در ایرکاس

دسترسی به ژورنال مقالات

az3

تصاویر اینستاگرام ایرکاس